سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چیزایی که تو سوم انسانیمون میگذره
 

سلام کاش تعداد بازدیدا و نظراتون برابر بود...مخاطبین خاموش دو تا کلمه بنویسین چیزی ازتون کم نمیشه ها...




موضوع مطلب :

ارسال شده در: جمعه 92 بهمن 18 :: 12:54 صبح :: توسط : یکی از دزدان

پی برد=پیش برد
بعضی=(bozi)




موضوع مطلب :

ارسال شده در: چهارشنبه 92 بهمن 9 :: 4:6 عصر :: توسط : یکی از دزدان

32/9/92
کم رنگ باید ببری=کم رنگ باید بکشی
آب گرمش سرد نیست=آب سردش سرد نیست
بارش باد=بادش
شمال و جنوبی=جمالی
به سرعت=به سریع
مژگاف=مژگان




موضوع مطلب :

ارسال شده در: چهارشنبه 92 بهمن 9 :: 4:5 عصر :: توسط : یکی از دزدان

سرباز فداگار=فداکار
خانم شما به ماشین پرشیا میگین پرشیا؟=خانم شما به ماشین پرشیا  میگین پژوپارس؟
به ترتیب کردم خو=به ترتیب بریدم
آب یخ=آب نمک
سوسک=سوسیسک
تیمم=(tayammam)
وخیز بگرویم=وخیز بریم
دبیرستان مهد کودک=معلم مهد کودک




موضوع مطلب :

ارسال شده در: چهارشنبه 92 بهمن 9 :: 2:45 عصر :: توسط : یکی از دزدان


این داستانهای دزدی همینجوری ادامه داشت تا اونجایی ک ما داشتیم بعد از کلی دزدی کردن استراحت می کردیم ک این سوم ریاضیای خون آشام دیو صفت با یک حمله ی نا جوانمردانه به ماژیکایی ک حق مسلم ما بود اونا رو غارت کردن و ما را در ماتمی بس شگرف نشاندند!
بعد از اون وقتی که در سرمای بی شافاژ کلاس به کلاس دوم انسانی مهاجرت کردیم با چشمای آبیمون با ی صحنه ی سوزناک مواجه شدیم...بله...ماژیکای مظلوم ما مورد هجوم نقاشان و خاطره نویسان بی اصول دوم انسانی قرار گرفته بود...ما دیگه نتونستیم این بی آبرویی بزرگ رو تحمل کنیم پس طی عملیات والفجر دزدانه این دزدان نا بکار بی تجربه را شگفت زده کرده و ماژیکامونم پس گرفتیم!
ولی الان چن روزیه ک با شروع ترم جدید بازم ماژیک کم آوردیمو این نوه کوچیکه ی منم از این مرواریدای باقی مونده(استعاره از ماژیکای رنگارنگ)ب عنوان لاک ناخوناش استفاده میکنه...عجبا...باید دوباره دست ب کار شیم

یکی دیگه از اسلوب دزدی ما،سرقت از بوفه مدرسه اس!
به شیوه های بسیار بسیار نوین:
1-چپوندن لواشک در آستین هانیه...
2-گذاشتن مغز تخمه و کیک در کلاه هانیه
3-قرار دادن بیسکوییت در جوراب هانیه...
4-آغشته کردن سایر خوراکی ها در زیر بغل هانیه...
کلا فکر کنم هانیه نقش کیف سامسونت برامون داشت...!
البته بگما همه ی این دزدیهای بین المللی با مانع هایی مثل قفل شدن در توسط میر داماد و جیغ و داد های نوه کوچیکم ک در این راه شریف به ما خیانت کرد مواجه شد و باز هم سر ما بی کلاه موند...
در یکی از عملیاتمون که با دستان توانمند نوه ی جوبیم(از تو جوب پیداش کردیم)انجام میشد توسط اینتر پول جمع آورچی
با شکست رو ب رو شد...!!!   آخرشم عقده ی ی دزدی جانانه ب دل من پیر مرد میمونه...

یکی دیگه از سر گرمی هایی ک ما داریم شمردن هیس های خانم تاریخه(اکرمی)
انگار جا نفس میگه:هیس...هیس!
ما ی روز شمردیم حدودا 123 تا هیس گفت این عجوزه!در کمتر از یک ساعت!
نوه کوچیکم میگه:مث اونایی میمونه ک از نسل مغول هاس!
(خو راس میگم...)







موضوع مطلب :

ارسال شده در: چهارشنبه 92 بهمن 9 :: 2:44 عصر :: توسط : یکی از دزدان

مقدمه:

امروز سه شنبه 31(32)دی هس!

من،عاطفه راوی داستانم و میخام سر گذشت دوستامو خودمو در سال سوم انسانی بنویسم.

در اوایل سال ک تازه وارد سوم شدم حوصله نداشتم بنویسم،راستش شور و شوق قدیمو ندارم...

اما گذشته از اینا با همکاری نوه ام ک وبلاگ درست کرده و با تشویق اون ک خاطره از خودمون بنویسیم و اونجا بذاریم،تصمیم گرفتم وقت اضافه ای که دارم اختصاص بدم ب خاطره نویسی....


ما پنج نفریم توی کلاس ک گاهی ردیف یکی ب آخر و گاهی ردیف آخر میشینیم.

ازنظر درسی گاهی وقتا پیروز و و موفق و گاهی وقتا لشکر شکست خورده ایم و نمره هامونم همیشه پشت سر همه...

در میان دوستان گاهی محبوب و گاهی دشمن دسته اولیم...

ما تو کلاسمون خیلی حرف میزنیم،هم گفتاری و هم نوشتاری...

برا همین تو کلاس چ حرف بزنیم و چ حرف نزنیم یا حتی اگه دیگران واس جلب توجه حرف بزنن و کلاس شلوغ بشه مقصر ما هستیم و کاسه کوزه ها همیشه سر ما پنج نفر میشکنه...

مژگان مبصره(مبسر)وما چهر تای دیگه همکارشیم،حالا چطور؟

کلاسمون ماژیک کم میاره در بیشتر مواقع از کلاسای دیگه ماژیک می دزیم.و همه ی کلاسارو از ماژیک خالی میکنیم،

از توی دفتر مدرسه دستمال کاغذی می دزدیم برای کلاسمون ک با کلاس باشه...

گلدون های خانوم آبدارچی رو بر میداریم میذاریم تو کلاسمون...

نوار چسب،پونز،منگنه هم برای رفاه کلاس دزدیده و در کلاس میذاریم...

تو ماه محرم برای زیبایی کلاس ی پارچه ی بزرگ که رویش یا حسین نوشته بود از نماز خونه برداشته و ب کلاس زدیم.

ادامه دارد....






موضوع مطلب :

ارسال شده در: سه شنبه 92 بهمن 8 :: 8:40 عصر :: توسط : یکی از دزدان

خوب دیگه...بله...امتحانامونم تمومیدم و ما دوباره ب شغل شریف دزدی برگشت کردیم...

شاید از این به بعد یه پست جدید بذاریم اگه جینگیل یخورده دس از تنبلیش برداره

خووو فعلا تا سوتی های جدید بااااای

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در: سه شنبه 92 بهمن 1 :: 11:35 عصر :: توسط : یکی از دزدان

بسورایید،جوناب،پثیفا،مدالده،میبیدی،میدانی(meydani)پرتاخت،طوهولی،یه،باعث دچار اشتباه نشو،رخت،دالتا




موضوع مطلب :

ارسال شده در: سه شنبه 92 دی 24 :: 12:36 صبح :: توسط : یکی از دزدان


سانفرانسیسکو،تشکیل شد=شرکت شد،شروع=شیوع،خانم نگاشون کنن،حفذ=حذف،پتو بردار=دستتو بردار،دوتا(با ی انگشت)،سیری=سینی،سخت و سفت(sekht o saft)





موضوع مطلب :

ارسال شده در: پنج شنبه 92 دی 19 :: 12:38 عصر :: توسط : یکی از دزدان


عاطفه هانیه دیروز(پریسا)،استراعه،کابلی(kabeli)،برنج(borong)،

میکنمش داخلش،برم داخل توش شم،استساعه،ب داخل توی سوی سمت کان من برو،

درس فقط10،میز بابا بزرگ=میز بابا ناصر،رحیم پور بینیش چسب زده(chosb)،ماژیکم پر گه شده،تیپه،موتر(motar)سواران،تعریفم بکن،جورهر،دونتیس=دونیس،اجرا=ارجا،کمونیسم=کمنیس(kemenis)پریسفو(porisfo)،

فاشینسم،بخونم=بخورم،اگه یک دقیقه دیگه کیفم بیفته زمین،فیسی ببریم،میان تررمون میکنن(terer)،

به ما گه میخورد،سرنج،دستت درد نکنه=دستت بشکنه،پریسا=هانیه،عاطفه=هانیه،شودتا،مطفا،نویس کنید،نحوایی،آسیانی،شامینه،گوسیفند،اتعاد،پاسین


گیج شدمقاط زدمگیج شدمقاط زدم




موضوع مطلب :

ارسال شده در: پنج شنبه 92 دی 19 :: 12:36 عصر :: توسط : یکی از دزدان
1   2   >   

شلوم.ما ی گروه نانازیم به اسم همپای دزدی.چون خاطرات خوشمل و نایسی باهم داریم دلمون خاس بثبتیم...همین! منم به عنوان نویسنده کوچولوترین عضو خونواده ی باهال همپای دزدی ام!

لوگو
شلوم.ما ی گروه نانازیم به اسم همپای دزدی.چون خاطرات خوشمل و نایسی باهم داریم دلمون خاس بثبتیم...همین!

منم به عنوان نویسنده کوچولوترین عضو خونواده ی باهال همپای دزدی ام!
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 13533



 
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریافت کد بارش ستاره از بالای وبلاگ

http://www.20Tools.com/--بیست تولز-کد بارش ستاره از وبلاگ
چیزایی که تو سوم انسانیمون میگذره

مرجع وبلاگ نویسان جوان